شرایط مطالبه طلب در دادگاه حقوقی
برای اقامه دعوا به خواسته مطالبه طلب باید نوشتهای ضمیمه دادخواست شود که نشاندهنده طلب خواهان (مدعی) و سند بدهکاری خوانده (مدعی علیه) باشد.
وقتی شخصی وجه یا پولی را به کسی قرض میدهد و توافق میکنند که قرضگیرنده، در تاریخ معینی آن را پس بدهد، چنانچه به تعهدش عمل نکند، قرضدهنده به عنوان طلبکار میتواند علیه قرضگیرنده به عنوان بدهکار بابت طلبش، اقامه دعوا به خواسته «مطالبه طلب» کند.
برای اینکه طلبکار بتواند در آینده ادعایش را ثابت کند، توصیه میشود که در هنگام قرض دادن حتما بین خود و قرضگیرنده نوشتهای را به عنوان سند و مدرک تنظیم کنید و آن را امضا و اثر انگشت بزنید و حداقل دو شاهد زیر آن را امضا کنند.
منظور از سند، هر نوشتهای است که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد. اسناد کتبی یکی از مهمترین دلایل دعوا در دادگاهها و شوراهای حل اختلاف به شمار میآیند.
اسناد کتبی و نوشته به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
اسناد رسمی: اسناد تنظیمی در سه حالت رسمی محسوب میشوند: اسنادی که در ادارات ثبت اسناد و املاک تنظیم و صادر میشوند. مانند سند مالکیت خانه؛ کلیه اسناد تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی مانند وکالتنامه یا اجاره نامه و نیز کلیه اسنادی که توسط یکی از ماموران ذیصلاح دولتی تنظیم شده باشد، مانند رای صادره از سوی قاضی دادگاه.
اسناد عادی: هر سندی که یکی از شرایط و ویژگیهای سند رسمی را نداشته باشد، جزء اسناد عادی محسوب میشود. مانند قرارداد تنظیمی میان دو نفر در خصوص معاملات شخصی.
صرف نظر از عادی یا رسمی بودن یک سند، برای آنکه یک نوشته یا سند بتواند به عنوان دلیل و مدرک در مراجع رسیدگیکننده به دعوای مطالبه طلب، مورد استفاده قرار گیرد، باید واجد سه شرط زیر باشد: نوشته (اعم از دستنوشت یا تایپ)؛ قابلیت استناد (یعنی جزء دلایل اثبات دعوا باشد و با موضوع تناسب قانونی داشته باشد) و امضاء (اگر سندی فاقد امضای خوانده دعوا باشد قابل استناد نیست). بنابراین برای اقامه دعوا به خواسته مطالبه طلب باید نوشتهای ضمیمه دادخواست شود که نشاندهنده طلب خواهان (مدعی) و سند بدهکاری خوانده (مدعیعلیه) باشد.
تنظیم سند ممکن است توسط طلبکار یا بدهکار یا شخص ثالثی انجام شود یا به وسیله کامپیوتر تایپ شود، اما آنچه در سندیت یک نوشته اهمیت دارد، وجود امضای بدهکار و مدیون در ذیل نوشتهها و محتویات آن است. امضا، نشانه تایید مندرجات یک سند یا نوشته و پذیرش مفاد و تعهدات ناشی از آن است.
سندی که فاقد مهر یا امضا باشد فاقد شرایط رسمی بودن آن نوشته محسوب میشود.
شرط مهم و اساسی برای مطالبه طلب یا وجه این است که حال و منجز باشد. یعنی مهلت و سررسید آن فرا رسیده یا گذشته باشد و برای مطالبه آن هیچگونه شرط و شروطی قید نشده باشد و منوط و معلق بر وقوع امر دیگری نباشد.
اگر در هنگام تنظیم سند یا رسید طلب، تاریخی برای پرداخت آن تعیین نشود، مطابق قانون مدنی، هرگاه طلبکار آن را مطالبه کند، بدهکار یا مدیون باید آن را بپردازد. در غیر این صورت، با اقامه دعوا از سوی طلبکار و اثبات طلب او، بدهکار باید علاوه بر پرداخت اصل طلب، خسارت دیرکرد آن را نیز بپردازد.
چنانچه برای پرداخت بدهی، زمانی تعیین شده باشد، قبل از تاریخ سررسید نمیتوان در دادگاه یا شورای حل اختلاف اقامه دعوا کرد؛ حتی اگر بدهکار قصد فرار کردن یا خروج از کشور را داشته باشد؛ مگر اینکه بدهکار تاجر و ورشکسته باشد که در این صورت تمام بدهی آینده او نیز حال میشود. بنابراین تا زمانی که سررسید و موعد پرداخت بدهی نرسیده باشد، نهتنها نمیتوان اقامه دعوا کرد، بلکه حتی نمیتوان اموال یا وجوه بدهکار را توقیف یا اصطلاحاً تامین خواسته کرد.
برای مطالبه طلب به کجا باید مراجعه کنیم؟
برای مطالبه طلب باید از طریق مراجع صالح و قانونی اقدام شود. صلاحیت شوراهای حل اختلاف در رسیدگی به مطالبه طلب تا سقف 50 میلیون تومان است. ولی اگر کسی طلبش بیش از مبلغ فوق باشد باید به دادگاه مراجعه کند.
سند و مدرک مطالبه طلب ممکن است عادی یا رسمی باشد. به همین دلیل مرجع رسیدگی آنها متفاوت خواهد بود. برای مثال مهریه که مستند به عقدنامه به عنوان یک سند رسمی است، از طریق اجرای ثبت قابل مطالبه و اجراست و دیگر نیازی به مراجعه به دادگاه یا شورای حل اختلاف نیست. اما اگر مستند طلب، یک سند عادی مانند قبض، رسید یا فاکتور باشد با توجه به مبلغ مندرج در آن، در شورا یا دادگاه قابل رسیدگی خواهد بود. در مورد سند عادی، اگر منشا طلب رسید یا قرارداد باشد، دادگاه محلی که قرارداد در آنجا تنظیم شده یا محلی که بدهکار باید به تعهدش عمل کند یا دادگاه محل اقامت بدهکار صلاحیت رسیدگی به دعوای فوق را دارد.
در مورد سند رسمی، از طریق دفترخانهای که سند را صادر کرده یا اجرای ثبت میتوان نسبت به اجرا و مطالبه طلب اقدام کرد.
چه کسانی میتوانند مطالبه طلب کنند؟
فقط کسانی که وجه یا پولی را به صورت قرض داده یا بابت یک قرارداد یا سند یا فاکتور، از شخصی طلبکارند، به عنوان خواهان و مدعی اصلی دعوا میتوانند علیه بدهکار دادخواست مطالبه طلب داده و طرح دعوا کند. اگر طلبکار اصلی فوت کند، ورثه او نیز میتوانند به قائممقامی از سوی مورث (متوفی) علیه بدهکار اقامه دعوا کنند. به شرطی که قبلاً گواهی انحصار وراثت دریافت کرده باشند. همچنین طلبکار اصلی میتواند با دادن وکالت به وکیل دادگستری (و نه وکیل محضری) از وی بخواهد که با توجه به مدارک و مستندات علیه بدهکار اقامه دعوا کند.
مالی یا غیرمالی بودن دعوا
دعاوی مالی آن دسته از دعاوی هستند که خواسته اصلی دعوا، مطالبه وجه یا مال باشد که دارای ارزش است. مانند مطالبه قرضالحسنه از سوی مستاجر علیه موجر یا مطالبه وجه بابت قرض یا دعوای مطالبه مبیع مانند خانه. دعاوی غیرمالی نیز آن دسته از دعاوی هستند که خواسته اصلی فاقد ارزش مالی است. هر چند غیرمستقیم با نتیجه مالی همراه باشد. مانند دعوای تخلیه عین مستاجره. بنابراین واضح است که دعوای مطالبه طلب جزء دعاوی مالی است. علت تقسیمبندی دعاوی به مالی و غیرمالی آن است که با توجه به خواسته دعوا، خواهان یا طلبکار باید به اصطلاح تمبر باطل کند و تا زمانی که هزینه دادرسی پرداخت نشود، دعوا قابلیت پذیرش در دادگاه و یا شورا را ندارد. مگر اینکه اعسار و ناتوانی خواهان با رای مقتضی مبنی بر اثبات اعسار از پرداخت هزینه دادرسی اثبات شود.
خواهان، خوانده و خواسته دعوا
فرم دادخواست شامل 6 قسمت مختلف است. از جمله خواهان، خوانده، وکیل یا نماینده قانونی، خواسته، ضمائم و دلایل و متن دادخواست. کسی که طلبکار است و قصد تنظیم دادخواست و اقامه دعوا را دارد، خواهان نامیده میشود. اگر طلبکار به سن قانونی نرسیده باشد در این صورت در قسمت خواهان نام همان فرد قید میشود و در قسمت وکیل یا نماینده قانونی، نام ولی یا قیم او درج خواهد شد.
وقتی خواهان در دعوا پیروز و ادعای او ثابت میشود، در حکم صادرشده به او محکومله گفته میشود؛ یعنی کسی که دعوا به نفع او صادر شده است.
به کسی که دعوا علیه او طرح و اقامه میشود، خوانده دعوا گفته میشود. بنابراین در دعوای مطالبه طلب، باید نام شخصی که بدهکار است، در قسمت خوانده در فرم دادخواست درج شود.
وقتی خوانده در دعوا محکوم میشود، به او محکومعلیه گفته میشود که باید مبلغ مورد مطالبه و کلیه هزینههای دادرسی و خسارت دیرکرد را به محکومله یعنی خواهان (طلبکار) پرداخت کند.
خواسته دعوا نیز آن چیزی است که خواهان از طریق قانونی آن را از خوانده میخواهد. خواسته ممکن است مطالبه وجه یا مالی یا الزام به انجام کاری باشد.
بهتر است علاوه بر تعیین خواسته چیزهای دیگری را نیز در این قسمت درج کرد تا دادگاه همزمان با انشا و صدور رای نسبت به اصل خواسته، در مورد متفرقات دعوا نیز تصمیمگیری کند. از جمله مطالبه هزینه دادرسی، مطالبه خسارت دیرکرد (تاخیر تادیه)، حقالوکاله وکیل و تامین خواسته.
شیوه دریافت خسارت دیرکرد (تأخیر تادیه)
خسارت تاخیر تادیه که در عرف با عنوان خسارت دیرکرد از آن یاد میشود، عبارت است از مابهالتفاوت ارزش وجه از زمان سررسید تا زمان مطالبه و دریافت آن.
برای مطالبه خسارت تاخیر تادیه شرایطی به شرح زیر لازم و ضروری است که در صورت فقدان یکی از آنها، مطالبه خسارت تاخیر تادیه از بدهکار امکانپذیر نیست. این شرایط عبارت است از اینکه: موضوع تعهد وجه باشد؛ موضوع تعهد وجه رایج باشد؛ طلبکار بدهی خود را مطالبه کرده باش؛ مدیون متمکن از پرداخت بوده و از ادای دین خودداری کرده باشد. همچنین اینکه ارزش وجه نقد تغییر فاحش داشته باشد.
برای اینکه طلبکار بتواند در آینده ادعایش را ثابت کند، توصیه میشود که در هنگام قرض دادن حتما بین خود و قرضگیرنده نوشتهای را به عنوان سند و مدرک تنظیم کنید و آن را امضا و اثر انگشت بزنید و حداقل دو شاهد زیر آن را امضا کنند.
منظور از سند، هر نوشتهای است که در مقام دعوی یا دفاع قابل استناد باشد. اسناد کتبی یکی از مهمترین دلایل دعوا در دادگاهها و شوراهای حل اختلاف به شمار میآیند.
اسناد کتبی و نوشته به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
اسناد رسمی: اسناد تنظیمی در سه حالت رسمی محسوب میشوند: اسنادی که در ادارات ثبت اسناد و املاک تنظیم و صادر میشوند. مانند سند مالکیت خانه؛ کلیه اسناد تنظیمی در دفاتر اسناد رسمی مانند وکالتنامه یا اجاره نامه و نیز کلیه اسنادی که توسط یکی از ماموران ذیصلاح دولتی تنظیم شده باشد، مانند رای صادره از سوی قاضی دادگاه.
اسناد عادی: هر سندی که یکی از شرایط و ویژگیهای سند رسمی را نداشته باشد، جزء اسناد عادی محسوب میشود. مانند قرارداد تنظیمی میان دو نفر در خصوص معاملات شخصی.
صرف نظر از عادی یا رسمی بودن یک سند، برای آنکه یک نوشته یا سند بتواند به عنوان دلیل و مدرک در مراجع رسیدگیکننده به دعوای مطالبه طلب، مورد استفاده قرار گیرد، باید واجد سه شرط زیر باشد: نوشته (اعم از دستنوشت یا تایپ)؛ قابلیت استناد (یعنی جزء دلایل اثبات دعوا باشد و با موضوع تناسب قانونی داشته باشد) و امضاء (اگر سندی فاقد امضای خوانده دعوا باشد قابل استناد نیست). بنابراین برای اقامه دعوا به خواسته مطالبه طلب باید نوشتهای ضمیمه دادخواست شود که نشاندهنده طلب خواهان (مدعی) و سند بدهکاری خوانده (مدعیعلیه) باشد.
تنظیم سند ممکن است توسط طلبکار یا بدهکار یا شخص ثالثی انجام شود یا به وسیله کامپیوتر تایپ شود، اما آنچه در سندیت یک نوشته اهمیت دارد، وجود امضای بدهکار و مدیون در ذیل نوشتهها و محتویات آن است. امضا، نشانه تایید مندرجات یک سند یا نوشته و پذیرش مفاد و تعهدات ناشی از آن است.
سندی که فاقد مهر یا امضا باشد فاقد شرایط رسمی بودن آن نوشته محسوب میشود.
شرط مهم و اساسی برای مطالبه طلب یا وجه این است که حال و منجز باشد. یعنی مهلت و سررسید آن فرا رسیده یا گذشته باشد و برای مطالبه آن هیچگونه شرط و شروطی قید نشده باشد و منوط و معلق بر وقوع امر دیگری نباشد.
اگر در هنگام تنظیم سند یا رسید طلب، تاریخی برای پرداخت آن تعیین نشود، مطابق قانون مدنی، هرگاه طلبکار آن را مطالبه کند، بدهکار یا مدیون باید آن را بپردازد. در غیر این صورت، با اقامه دعوا از سوی طلبکار و اثبات طلب او، بدهکار باید علاوه بر پرداخت اصل طلب، خسارت دیرکرد آن را نیز بپردازد.
چنانچه برای پرداخت بدهی، زمانی تعیین شده باشد، قبل از تاریخ سررسید نمیتوان در دادگاه یا شورای حل اختلاف اقامه دعوا کرد؛ حتی اگر بدهکار قصد فرار کردن یا خروج از کشور را داشته باشد؛ مگر اینکه بدهکار تاجر و ورشکسته باشد که در این صورت تمام بدهی آینده او نیز حال میشود. بنابراین تا زمانی که سررسید و موعد پرداخت بدهی نرسیده باشد، نهتنها نمیتوان اقامه دعوا کرد، بلکه حتی نمیتوان اموال یا وجوه بدهکار را توقیف یا اصطلاحاً تامین خواسته کرد.
برای مطالبه طلب به کجا باید مراجعه کنیم؟
برای مطالبه طلب باید از طریق مراجع صالح و قانونی اقدام شود. صلاحیت شوراهای حل اختلاف در رسیدگی به مطالبه طلب تا سقف 50 میلیون تومان است. ولی اگر کسی طلبش بیش از مبلغ فوق باشد باید به دادگاه مراجعه کند.
سند و مدرک مطالبه طلب ممکن است عادی یا رسمی باشد. به همین دلیل مرجع رسیدگی آنها متفاوت خواهد بود. برای مثال مهریه که مستند به عقدنامه به عنوان یک سند رسمی است، از طریق اجرای ثبت قابل مطالبه و اجراست و دیگر نیازی به مراجعه به دادگاه یا شورای حل اختلاف نیست. اما اگر مستند طلب، یک سند عادی مانند قبض، رسید یا فاکتور باشد با توجه به مبلغ مندرج در آن، در شورا یا دادگاه قابل رسیدگی خواهد بود. در مورد سند عادی، اگر منشا طلب رسید یا قرارداد باشد، دادگاه محلی که قرارداد در آنجا تنظیم شده یا محلی که بدهکار باید به تعهدش عمل کند یا دادگاه محل اقامت بدهکار صلاحیت رسیدگی به دعوای فوق را دارد.
در مورد سند رسمی، از طریق دفترخانهای که سند را صادر کرده یا اجرای ثبت میتوان نسبت به اجرا و مطالبه طلب اقدام کرد.
چه کسانی میتوانند مطالبه طلب کنند؟
فقط کسانی که وجه یا پولی را به صورت قرض داده یا بابت یک قرارداد یا سند یا فاکتور، از شخصی طلبکارند، به عنوان خواهان و مدعی اصلی دعوا میتوانند علیه بدهکار دادخواست مطالبه طلب داده و طرح دعوا کند. اگر طلبکار اصلی فوت کند، ورثه او نیز میتوانند به قائممقامی از سوی مورث (متوفی) علیه بدهکار اقامه دعوا کنند. به شرطی که قبلاً گواهی انحصار وراثت دریافت کرده باشند. همچنین طلبکار اصلی میتواند با دادن وکالت به وکیل دادگستری (و نه وکیل محضری) از وی بخواهد که با توجه به مدارک و مستندات علیه بدهکار اقامه دعوا کند.
مالی یا غیرمالی بودن دعوا
دعاوی مالی آن دسته از دعاوی هستند که خواسته اصلی دعوا، مطالبه وجه یا مال باشد که دارای ارزش است. مانند مطالبه قرضالحسنه از سوی مستاجر علیه موجر یا مطالبه وجه بابت قرض یا دعوای مطالبه مبیع مانند خانه. دعاوی غیرمالی نیز آن دسته از دعاوی هستند که خواسته اصلی فاقد ارزش مالی است. هر چند غیرمستقیم با نتیجه مالی همراه باشد. مانند دعوای تخلیه عین مستاجره. بنابراین واضح است که دعوای مطالبه طلب جزء دعاوی مالی است. علت تقسیمبندی دعاوی به مالی و غیرمالی آن است که با توجه به خواسته دعوا، خواهان یا طلبکار باید به اصطلاح تمبر باطل کند و تا زمانی که هزینه دادرسی پرداخت نشود، دعوا قابلیت پذیرش در دادگاه و یا شورا را ندارد. مگر اینکه اعسار و ناتوانی خواهان با رای مقتضی مبنی بر اثبات اعسار از پرداخت هزینه دادرسی اثبات شود.
خواهان، خوانده و خواسته دعوا
فرم دادخواست شامل 6 قسمت مختلف است. از جمله خواهان، خوانده، وکیل یا نماینده قانونی، خواسته، ضمائم و دلایل و متن دادخواست. کسی که طلبکار است و قصد تنظیم دادخواست و اقامه دعوا را دارد، خواهان نامیده میشود. اگر طلبکار به سن قانونی نرسیده باشد در این صورت در قسمت خواهان نام همان فرد قید میشود و در قسمت وکیل یا نماینده قانونی، نام ولی یا قیم او درج خواهد شد.
وقتی خواهان در دعوا پیروز و ادعای او ثابت میشود، در حکم صادرشده به او محکومله گفته میشود؛ یعنی کسی که دعوا به نفع او صادر شده است.
به کسی که دعوا علیه او طرح و اقامه میشود، خوانده دعوا گفته میشود. بنابراین در دعوای مطالبه طلب، باید نام شخصی که بدهکار است، در قسمت خوانده در فرم دادخواست درج شود.
وقتی خوانده در دعوا محکوم میشود، به او محکومعلیه گفته میشود که باید مبلغ مورد مطالبه و کلیه هزینههای دادرسی و خسارت دیرکرد را به محکومله یعنی خواهان (طلبکار) پرداخت کند.
خواسته دعوا نیز آن چیزی است که خواهان از طریق قانونی آن را از خوانده میخواهد. خواسته ممکن است مطالبه وجه یا مالی یا الزام به انجام کاری باشد.
بهتر است علاوه بر تعیین خواسته چیزهای دیگری را نیز در این قسمت درج کرد تا دادگاه همزمان با انشا و صدور رای نسبت به اصل خواسته، در مورد متفرقات دعوا نیز تصمیمگیری کند. از جمله مطالبه هزینه دادرسی، مطالبه خسارت دیرکرد (تاخیر تادیه)، حقالوکاله وکیل و تامین خواسته.
شیوه دریافت خسارت دیرکرد (تأخیر تادیه)
خسارت تاخیر تادیه که در عرف با عنوان خسارت دیرکرد از آن یاد میشود، عبارت است از مابهالتفاوت ارزش وجه از زمان سررسید تا زمان مطالبه و دریافت آن.
برای مطالبه خسارت تاخیر تادیه شرایطی به شرح زیر لازم و ضروری است که در صورت فقدان یکی از آنها، مطالبه خسارت تاخیر تادیه از بدهکار امکانپذیر نیست. این شرایط عبارت است از اینکه: موضوع تعهد وجه باشد؛ موضوع تعهد وجه رایج باشد؛ طلبکار بدهی خود را مطالبه کرده باش؛ مدیون متمکن از پرداخت بوده و از ادای دین خودداری کرده باشد. همچنین اینکه ارزش وجه نقد تغییر فاحش داشته باشد.