امروز ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹۱۲۲۹۶۷۸۳۹
امروز ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۰۹۱۲۲۹۶۷۸۳۹
وضعیت حقوقی معاملات اشخاص ممنوع‎ المعامله
اشخاص ممنوع ‎المعامله، کسانی هستند که بنا به دلایلی، از انجام معامله به‎ صورت کلی یا در موارد خاصی منع شده‎اند. 
مطابق با قوانین و مقررات موجود، اشخاص ممنوع ‎المعامله کسانی هستند که بنا به دلایلی، از انجام معامله به‎ صورت کلی یا در موارد خاصی منع شده‎اند.
این اشخاص عبارتند از تجار ورشکسته؛ کسانی که به‎ موجب حکم دادگاه محکوم شده‎اند و اشخاصی که عاقل، بالغ و رشید نیستند. معامله با این افراد به‎دلیل عدم اهلیت آنان باطل است.
قابل ذکر است که دلیل ممنوع ‎المعامله بودن تجار ورشکسته و کسانی که به‎ موجب حکم دادگاه محکوم شده‎ اند، حمایت از عموم جامعه و نظم عمومی است.
افرادی که از سوی دادگاه و مراجع قضایی به‎دلیل ارتکاب جرایم یا به ‎دلیل محکومیت‎های مالی و سایر ممنوعیت‎های قانونی، ممنوع‌المعامله شده‎ اند و در برخی موارد اموال‎شان نیز توقیف می‎شود، حق انجام هیچ‎گونه معامله در خصوص اموال و املاک خود را بالاخص در دفاتر اسناد رسمی نخواهند داشت.
دلیل ممنوع ‎المعامله بودن اشخاصی که عاقل، بالغ و رشید نیستند، نیز بدین جهت است که این افراد، فاقد قوه تمییز و تشخیص هستند و نمی‎توانند مصلحت خود و دیگران را مراعات کنند.

 نکات مهم در خصوص وضعیت حقوقی اشخاص ممنوع ‎المعامله
نکته قابل توجه این است که اگر فردی در مقام فروشنده بعد از تنظیم مبایعه‎نامه با خریدار و قبل از انتقال سند رسمی، ممنوع ‎المعامله شود، در این صورت وی نمی‎تواند با حضور در دفاتر اسناد رسمی، سند را به‎نام خریدار منتقل کند. چرا که مطابق با قانون، دفاتر اسناد رسمی نمی‎توانند به اسناد عادی ترتیب اثر داده و موظفند قوانین و مقررات موجود، ازجمله ممنوعیت از ثبت معاملات افراد ممنوع‎ المعامله را رعایت کنند که اسامی این افراد از طریق دادستانی کل کشور و توسط سازمان ثبت اسناد و املاک، بهصورت الکترونیکی به کلیه دفاتر اسناد رسمی اعلام می‎شود.
بنابراین با توجه به توضیحات فوق مشخص می‎شود زمانی که خریدار از ممنوع‎المعامله شدن فروشنده پس از امضای مبایعه‎ نامه و قبل از انتقال سند رسمی، مطلع می‎شود، باید جهت انتقال سند، به دادگاه مراجعه کرده و دادخواست الزام به تنظیم سند رسمی را مطرح کند.
در این شرایط که دعوای الزام به تنظیم سند رسمی، به‎ دلیل ممنوع‎ المعامله شدن فروشنده پس از امضای مبایعه‎ نامه، در دادگاه مطرح می‎شود، دادگاه پس از احراز وقوع عقد بیع، احراز قصد و اراده طرفین بر انجام معامله و عدم وجود تبانی میان آنان، معمولا حکم به تنظیم سند رسمی پس از رفع ممنوعیت صادر می‎کند. چرا که استدلال دادگاه‎ها این است که با وقوع عقد بیع حتی مطابق با سند عادی، ملک در ملکیت خریدار قرار می‎گیرد. اما این ممنوعیتی که قبل از تنظیم سند حادث شده، مانع تنظیم سند است، مگر اینکه مرجع ممنوع‎ کننده، رضایت خود را به انتقال اعلام کند.
اگر فروشنده در زمان تنظیم مبایعه‎نامه، ممنوع‎المعامله باشد و طرفین نسبت به این مورد، آگاهی کامل داشته باشند، همه مطلعان به جرم کلاهبرداری محکوم می‎شوند.
به گزارش عدالت‎ سرا، ناگفته نماند که اشخاص ممنوع ‎المعامله می‎توانند وکالت رسمی را از افراد دیگر قبول کنند؛ اما نمی‎توانند به افراد دیگر وکالت رسمی بدهند. بنابراین توصیه می‏شود که قبل از انجام هرگونه معامله، از ممنوع‎ المعامله بودن یا نبودن افراد، اطمینان حاصل کنید.

 مستندات قانونی مرتبط با اشخاص ممنوع ‎المعامله
صورت‌جلسه نشست قضایی استان یزد/ شهر یزد مورخ 23 اردیبهشت سال 1390 شخص «الف» که ممنوع ‎المعامله بوده و حق نقل و انتقال اموال خود به غیر، به هر عنوان اصالتا یا وکالتا نداشته، وکالت رسمی در مورد فروش ملک خود به شخص «ب» داده و در ذیل وکالت‏نامه مذکور، ضمن عقد خارج لازم، حق عزل وکیل را از خود سلب کرده است. شخص «ب» با استفاده از این وکالت‎نامه و با توجه به اینکه حق توکیل به غیر را داشته، کلیه اختیارات وکالت‎نامه رسمی را به شخص «ج» واگذار کرده و در این بین شخص «الف» فوت کرده و شخص «ج» با استفاده از این وکالت‎نامه و بعد از فوت «الف» ملک مورد نظر را به نام خود منتقل کرده است.
توضیح اینکه بعد از فوت «الف» شخص «ب» وکالت‎نامه رفع ممنوع‎المعامله بودن «الف» را ارائه کرده که تاریخ رفع ممنوع‎ المعامله بودن «الف» مربوط به بعد از فوت وی است. حال سؤال این است که آیا با توجه به اینکه مالک اولیه ممنوع ‎المعامله بوده، عقد وکالت اولیه صحیح است؟ آیا با فوت موکل، وکالت‎نامه اولیه از بین می‎رود؟ (با توجه به اینکه شخص «الف» ضمن عقد خارج لازم، حق عزل وکیل را از خود سلب کرده است.) آیا انتقال ملک توسط «ج» صحیح است؟

 نظر هیأت عالی
بند اول ماده ۶۶۲ قانون مدنی ناظر به توانایی قانونی و اهلیت است و چون ممنوع ‎المعامله از تصرف در امور خود ممنوع است، لذا نمی‌تواند به دیگران وکالت دهد. در عین حال با فوت وکیل، وکالت منفسخ است و اقدامات وکیل بعد از فوت موکل نافذ نیست. به این ترتیب نظریه اعلامی تایید می‎شود.

 نظر اتفاقی
۱- وکیل همان اختیاراتی را دارد که اصیل دارد؛ لذا چنانچه اصیل ممنوع‎‌المعامله بوده، انجام بیع از طریق وکالت صحیح نبوده است. ۲- با فوت وکیل، وکالت منفسخ است. ۳- انتقال ملک توسط وکیل بعد از فوت نافذ نیست.
بر اساس ماده ۲۱۲ قانون مدنی، معامله با اشخاصی که بالغ یا عاقل یا رشید نیستند، به واسطه عدم اهلیت باطل است.
همچنین طبق ماده ۴۱۸ قانون تجارت، تاجر ورشکسته از تاریخ صدور حکم از مداخله در تمام اموال خود حتی آنچه که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید او شود، ممنوع است. در همه اختیارات و حقوق مالی ورشکسته که استفاده از آن موثر در تادیه دیون او باشد، مدیر تصفیه قائم‌مقام قانونی ورشکسته بوده و حق دارد به جای او از اختیارات و حقوق مزبوره استفاده کند.
در ماده ۴۲۳ قانون تجارت نیز آمده است که هرگاه تاجر بعد از توقف معاملات ذیل را انجام دهد، باطل و بلااثر خواهد بود؛ هر صلح محاباتی یا هبه و به طور کلی هر نقل و انتقال بلاعوض اعم از اینکه راجع به منقول یا غیرمنقول باشد، تادیه هر قرض اعم از حال یا موجل به هر وسیله که به عمل آمده باشد همچنین هر معامله که مالی از اموال منقول یا غیر منقول تاجر را مقید کند و به ضرر طلبکاران تمام شود.
آشنایی با مفهوم اقاله
اقاله، عبارت از برهم زدن قراردادها و عقود لازم، با رضایت دو طرف معامله است. برهم خوردن قرارداد و از بین رفتن اثر آن نسبت به آینده، از جمله آثار اقاله محسوب می شود. اهلیت داشتن طرفین قرارداد و اعلام اراده خود مبنی بر فسخ، از جمله شرایط اقاله است. در عقودی مانند عقد وقف، نکاح و ضمان، اقاله راه ندارد.
انعقاد قراردادها و عقود، از جمله راه هایی است که افراد، با استفاده از آنها و با میل و توافق شخصی خود، نسبت به انجام امری یا خرید و فروش چیزی، متعهد می شوند. با توجه به اینکه نفس عقود، الزام آور است، طرفین قرارداد باید به عقد واقع شده پایبند باشند و نمی توانند هر زمان که بخواهند، نسبت به برهم زدن آن اقدام کنند؛ مگر در مواردی که قانونگذار، پیش بینی کرده یا به موجب قرارداد، این حق به آنها داده شده باشد.
از جمله راه هایی که قانونگذار برای برهم زدن معاملات و عقود لازم در نظر گرفته، اقاله است. اقاله یک قرارداد، دارای آثار و شرایط مخصوص به خود بوده و اینگونه نیست که طرفین عقد، هر زمان که بخواهند قادر به اعمال آن باشند. با توجه به اینکه اعمال اقاله، در خصوص تمام عقود، جایز نیست، لازم است تا قواعد آن از منظر قانون مدنی مورد بررسی قرار گیرد.برای اینکه بتوانیم توضیح دهیم، معنی اقاله چیست و چه آثاری دارد، ابتدا باید به بررسی مفهوم عقد، از منظر قانون مدنی بپردازیم. ماده 183 قانون مدنی در تعریف عقد، مقرر می کند «عقد، عبارت است از اینکه یک یا چند نفر، در مقابل یک یا چند نفر دیگر، تعهد بر امری کنند و مورد قبول آنها باشد.» بر اساس این ماده در انعقاد عقود، توافق طرفین، در تعهد به یک امر، رکنی مهم و اساسی بوده و شرط صحت قراردادهاست.
عقود، به دو دسته جایز و لازم قابل تقسیم هستند؛ عقود لازم، عقودی هستند که جز در صورت موارد قانونی، قابل برهم زدن نیستند و عقود جایز، عقودی هستند که با فوت، جنون و سفه طرفین منفسخ شده و همچنین طرفین، هر زمان که بخواهند می توانند نسبت به فسخ آن اقدام کنند.
با توجه به اینکه طرفین با رضایت خود اقدام به انعقاد قرارداد می کنند و از آنجایی که عقود، الزام آور و محترم هستند، این گونه نیست که طرفین قرارداد بتوانند هر زمان که تمایل دارند، نسبت به برهم زدن عقد لازم واقع شده اقدام کنند؛ مگر اینکه عقد جایز باشد. در همین راستا، قانونگذار، برای برهم زدن عقود لازم، شرایط خاصی را در نظر گرفته است که بدون وجود این شرایط و موارد، برهم زدن قرار داد منعقدشده امکان پذیر نخواهد بود.همانگونه که گفتیم، قانونگذار در قانون مدنی، موارد انحلال قراردادها را پیش بینی کرده است. بنابراین چنانچه پس از وقوع عقد لازم، یکی از طرفین قرارداد به هر علتی، تمایل به برهم زدن قرارداد داشته باشد، صرفا در صورت داشتن شرایط و موارد انحلال، قادر به انجام این امر، خواهد بود. موارد انحلال قراردادهای لازم، عبارت از اقاله یا تفاسخ، فسخ و انفساخ است.
اقاله یا تفاسخ، یکی از راه های برهم زدن عقود و قراردادهای لازم بوده و به معنای رضایت دو طرف، برای برهم زدن عقد واقع شده است. در اقاله، هر دو طرف قرارداد، با رضایت، اراده خود را بر برهم زدن عقد اعلام کرده و چنانچه ثمن و مبیعی نیز رد و بدل شده باشد، بازگردانده خواهد شد.از دیگر راه های برهم زدن قرارداد، فسخ بوده که برخلاف اقاله، نیاز به تراضی و رضایت دو طرف، جهت انجام آن نیست. در فسخ، یکی از طرفین قرارداد به واسطه حقی که به موجب شرط ضمن عقد یا داشتن یکی از خیارات قانونی نظیر خیار غبن فاحش، خیار تاخیر ثمن، خیار تبعض صفقه و خیار حیوان دارد، اقدام به برهم زدن یکجانبه معامله می کند. خیار به معنای اختیاری است که قانونگذار برای برهم زدن معامله پیش بینی کرده و در صورتی قابل اعمال است که شرایط اعمال آن، وجود داشته باشد.
از دیگر راه های برهم زدن عقود و قراردادهای منعقد شده، انفساخ است. در انفساخ، برهم خوردن قرارداد منعقد شده، به واسطه اعمال اراده یکجانبه یا دوجانبه طرفین قرارداد نیست؛ بلکه یک عامل خارج از اراده طرفین، یعنی یک عامل قهری نظیر جنون یکی از طرفین قرارداد، سبب برهم خوردن معامله و انحلال آن می شود.بنابراین با توجه به ذکر موارد انحلال قرارداد، در تعریف اقاله می توان گفت که اقاله، نهادی حقوقی برای برهم زدن قرارداد منعقد شده، با رضایت و تراضی دو طرف معامله است و پس از اعمال آن، عقد واقع شده، برهم خورده و اثر خود را نسبت به آینده، از دست خواهد داد. 

  شرایط اقاله 
شرایط اقاله شامل موارد ذیل است:
تراضی هر دو طرف قرارداد برای اقاله: اولین شرط از شرایط اعمال اقاله، تراضی یعنی توافق کردن هر دو طرف عقد، برای انجام اقاله است و بدین منظور، هر دو طرف، باید، اراده خود را اعلام کنند.
رضایت کامل بر انجام این امر و مکره نبودن در اقاله: از جمله شرایط اقاله، این است که هیچ یک از دو طرف، با فشار و اکراه، رضایت خود را بر اقاله اعلام نکرده باشد؛ چراکه در این صورت، اقاله صحیح نخواهد بود.اهلیت داشتن برای انجام اقاله: اهلیت در قانون به معنای داشتن عقل، بلوغ و اختیار است. چنانچه یکی از طرفین قرارداد، در هنگام انعقاد عقد، اهلیت داشته، اما در زمان اقاله، اهلیت خود را از دست داده باشد، برای مثال، مجنون شده و قدرت تعقل منطقی خود را از دست داده باشد، اقاله صحیح نخواهد بود.

 آثار اقاله
از دست رفتن اثر عقد: اولین و مهمترین اثر اقاله، از دست رفتن اثر عقد، از زمان برهم خوردن آن، نسبت به آینده است و اعمال آن، نسبت به گذشته و قبل از تاریخ انجام اقاله اثری نخواهد داشت. یعنی اگر شخصی نیمی از تعهد خود برای نقاشی خانه را انجام داده باشد، بابت کار خود، مستحق مزد بوده و این گونه نیست که اقاله، اثر قرارداد را نسبت به گذشته، از بین ببرد و فقط از زمان اقاله، دیگر ملزم به ایفای تعهد خود نیست. برهم خوردن عقد: یکی دیگر از آثار اقاله، این است که به واسطه اعمال آن، عقد واقع شده، به هم خواهد خورد و دیگر، طرفین قرارداد ملزم به انجام تعهد خود نیستد. بر این اساس، چنانچه ثمن و مبیعی بین طرفین رد و بدل شده باشد، آنها باید، اقدام به بازگرداندن آن، به یکدیگر کنند.نکته قابل توجه این که، انحلال قرارداد به واسطه اقاله، با بطلان و تعلیق آن تفاوت دارد. در بطلان قرارداد، برخلاف اقاله، اثر ازبین رفتن عقد، نسبت به گذشته نیز هست و در تعلیق، قرارداد، اصلا از بین نخواهد رفت، بلکه صرفا به دلیل وجود مانعی، اجرای آن متوقف شده و بعد از ازبین رفتن مانع، باید اجرای آن ازسر گرفته شود.

 کدام قراردادها را نمی توان اقاله کرد؟
مستثنیات اقاله عبارت از عقد وقف، عقد نکاح و عقد ضمانت است.وقف، عبارت است از اینکه شخصی، اصل و عین مال خود را نگه دارد و استفاده از منافع آن را برای اشخاص محصور و معین یا نامحصور و نامعینی قرار دهد. با توجه به مواد قانون مدنی، طرفین عقد وقف، امکان برهم زدن آن را با تراضی یا همان اقاله نخواهند داشت.عقد نکاح دائم یا موقت، عقدی است که طرفین به موجب آن به زوجیت یکدیگر در می آیند. برهم خوردن عقد ازدواج موقت و دائم، شیوه های مخصوص خود را دارد و جز با اعمال این شیوه ها، قابل انحلال نیست. عقد دائم، با طلاق یا وجود موارد فسخ و عقد موقت، با بذل مدت و انقضای مدت منحل می شود.ضمانت در حقوق، به معنای عقدی است که به موجب آن، در پرد
اخت دیون یا انجام تعهدی، ذمه کسی به دیگری منتقل شود؛ به اصطلاح، بعد از ضمانت، دیگر، شخص اولی که از او ضمانت می شود، مدیون نخواهد بود. با این توضیح و از آنجا که ما نمی توانیم بدون رضایت شخصی، مجددا او را مدیون کنیم، اقاله، در عقد ضمانت پذیرفته نیست. یعنی، ضامن و طلبکار نمی توانند با تراضی، عقد ضمانت را بر هم زده و مجددا شخصی که از او، ضمانت شده است را متعهد و مدیون کنند.شایان ذکر است که ضمانت در سیستم بانکی، به صورت نقل ضمه به ضمه نیست و با وجود ضمانت، شخصی که از او ضمانت شده است، همچنان مدیون محسوب می شود. 
ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال